صاحب موکب می‌رود و اندکی بعد یک چای می‌آورد که زیر استکان آن چندهزار دینار عراقی است. با شرم و حیای خاصی آن را تعارف می‌کند و می‌رود. زائر ایرانی گیج و مبهوت مانده، مانند کشتی‌گیری که ضربه‌فنی شده، توان بلند شدن از تشک را ندارد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: